روش استفاده از دستگاه طراحی ناخن راز آن چشم سیه گوشه ی چشمی دگرم کن یک جرعه چشاندی به من از عشقت و مستم شوق سفرم هست در اقصای وجودت دارم سر پرواز در آفاق تو، ای یار عاری ز هنر نیستم اما تو عبوری صد دانه به دل دارم و یک گل به سرم نیست افیون زده ی رنجم و تلخ است مذاقم پرهیز به دور افکن و سد بشکن و آن گاه شرح من و او را ببر از خاطر و در بر حسین منزوی
لنز موبایل
ست چو نامش
هر کار کزین پس بکند نیز چنان باد
آنجا که نهد روی به غزو و بجز از غزو
بی خودتر از اینم کن و از خود به درم کن
یک جرعه ی دیگر بچشان، مست ترم کن
لب تر کن و یک بوسه جواز سفرم کن
یاری کن و آن وسوسه را بال و پرم کن
از صافی عشقم ده و عین هنرم کن
باران من خاک شو و بارورم کن
با بوسه ای از آن لب شیرین شکرم کن
تا لذت آغوش بدانی، خبرم کن
بفشارم و در واژه ی تو، مختصرم کن
از وزیران چو او یکی ننشست
بر بساط جم و بساط قباد
فیلسوفی به سر نداند برد
سخنی را که ا
و نهد بنیاد
به سخن گفتن آن ستوده سخن
نرم گرداند آهن و پولاد
راد مردان بدو روند همی
کو رسد راد مرد را فریاد
زو تواند به پایگاه رسید
هر که از پایگاه خویش افتاد
بس کسا کو به فر دولت او
کار ویران خویش کرد آباد